بنزین

ماراتن بنزین

عطیه لباف
خبرنگار
درحالی که رشد مصرف بنزین در بسیاری از کشور‌های جهان متوقف شده است، ایران همچنان در صدر کشورهای دارای بالاترین رشد قرار دارد. آمارها نشان می‌دهد که اگر افزایش مصرف بنزین با شتاب کنونی ادامه یابد، 3 سال دیگر نیاز به یک پالایشگاه جدید به مقیاس پالایشگاه ستاره خلیج فارس خواهیم داشت. در حال حاضرظرفیت تولید بنزین کشور 105 میلیون لیتر در روز است و میانگین مصرف نیز بالاتر از 90 میلیون لیتر در روز قرار دارد. مشخص نیست که این دو ماراتن تولید و مصرف چه زمانی پایان خواهد یافت. اما کاهش رشد مصرف بنزین در ایران راهکارهایی دارد که در یک میزگرد آنها را بررسی کرده‌ایم. میزگردی با حضور علی شمس اردکانی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، علی سعدوندی، استاد دانشگاه، نصرالله سیفی، مدیرعامل اسبق شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت و رضا پدیدار، کارشناس ارشد انرژی.

Continue reading

ضایعات

اشتغال از ضایعات

جلسه پلت فرم اتحادیه اروپا در مورد ضایعات مواد غذایی و زباله های مواد غذایی، با هدف رونق کسب و کار برای پیشگیری از تولید زباله های مواد غذایی تمرکز خواهد کرد.

📌 برآورد می شود که ٢٠٪‏ از کل مواد غذایی تولید شده در اروپا خراب شده یا تبدیل به ضایعات می شود. سالیانه ٨٨ میلیون تن معادل ١٧٣ کیلوگرم مواد غذایی به ازای هر نفر دور ریخته می شود. این در حالی است که در اروپا ٤٣ میلیون نفر قادر به تهيه یک وعده غذای با کیفیت نيستند.

Continue reading

بازار متشکل ارزی

بازار متشکل ارزی

 

علی سعدوندی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادآنلاین با اشاره به اینکه اطلاعاتی که در خصوص بازار متشکل ارزی در اختیار عموم قرار گرفته است بسیار محدود است، گفت: اما ایده تشکیل این بازار جالب است زیرا بازارهای متشکل به این دلیل تشکیل می‌شوند که کارایی و رقابت در آن را افزایش یابد.

وی با بیان اینکه شکاف میان خرید و فروش در بازار و یا صرافی‌ها بسیار زیاد است و گاهی به  بیش از ده درصد هم می‌رسد، ادامه داد: اینکه این بازار متشکل فقط در ساعات مشخصی فعالیت می‌کند باعث می‌شود تعداد مبادلات در واحد زمان بالا برود و به دنبال آن با افزایش چگالى تقاضای خرید-فروش، شکاف میان این دو تا حد نقطه پایه (یک صدم درصد) کاهش پیدا کند که به دنبال این اتفاق کارایی بازار افزایش خواهد یافت.

این استاد بانکداری افزود: با کاهش شکاف خرید-فروش اعتماد به بازار افزایش می‌یابد و وقتی افراد می‌بیند که دیگر قرار نیست ارز خود را به قیمت بسیار پایین‌تری از آنچه باید بخرند، بفروشند بخشی از ارزهایی را که به دلیل حفظ ارزش خریداری کرده بودند وارد بازار می‌کنند.

سعدوندی خاطرنشان کرد: مسئله دیگر این است که با کاهش شکاف میان خرید و فروش نوسانات در این بازار کاهش می‌یابد و به دنبال آن تقاضاهای سوداگرانه‌ای که برای ارز شکل می‌گیرد افت کرده و ممکن است بخشی از تلاطم‌های ارزی که در گذشته رخ داد دیگر پیش نیاید.

وی با تاکید بر اینکه در کشور ماشرایط خاصی بر بازار ارز حکمفرماست، گفت: در تمام دنیا بازار ۲۴ساعته و دائمی برای خرید و فروش ارز وجود دارد که هرلحظه در آن مبادلات صورت می‌گیرد اما در کشور ما مبادلات ارزی بویژه ارزهای کشورهای همسایه و یا ارزهای حواله به صورت محدود انجام می‌شود، در نتیجه ما مجبوریم که با تشکیل بازار متشکل ارزی این بازار را استاندارد کنیم.

این اقتصاددان یکی دیگر از اهداف تشکیل بازار متشکل ارزی را تعیین یک نرخ مرجع برای ارز عنوان کرد و افزود: در حال حاضر چند مرکز وجود دارند که نرخ مرجع برای خرید و فروش ارز را ارائه می‌کنند که مورد اعتماد افراد نیستند و اعتبار بانک مرکزی و قدرت مداخله آن در این بازارها هم بسیار محدود است.

وی با تاکید بر اینکه بانک مرکزی باید در بازار متشکل ارزی دخالت داشته باشد، گفت: البته حضور بانک مرکزی باید در این بازار از جنس بازارسازی باشد و زمانی که در این بازار عرضه کننده و یا متقاضی وجود ندارد، بانک مرکزی به خرید و فروش بپردازد.

سعدوندى افزود: اگر تنها صرافی‌های بانکی اجازه فعالیت در این بازار داشته باشند، یکی از نقاط ضعف این بازار خواهد بود. سازوکار این بازار باید مانند بازار بورس باشد، به طوری که هر کسی که ارزی برای عرضه عمده دارد بتواند در این بازار وارد شود و با دریافت کد معامله‌گری به فعالیت بپردازد.

این اقتصاددان در پایان با تاکید بر اینکه بازارمتشکل ارزی تنها بخشی از پازلی است که می‌تواند بازار ارز را سامان ببخشد، افزود: بازار مبادله آتی ارز با تسویه ریالی و بازارسازی ارز با استفاده از تکنولوژی‌های نوین بخش‌های دیگر این پازل هستند که در صورت شکل‌گیری می‌توان امید داشت که بازار ارز مشکلات فعلی را تجربه نکند.

 

 

Continue reading

بازار وکالت

انحصار بازار وکالت

انحصار بازار وکالت / دکتر علی سعدوندی

به گزارش خبرنگار حقوقی و قضایی خبرگزاری فارس، نشست دانشجویی با موضوع اشتغال‌زایی و انحصارات صنفی با بررسی نقش کانون وکلا در بازار خدمات حقوقی در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با حضور کارشناسان اقتصادی و سخنگو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس برگزار شد.

در این نشست به بررسی معضلات انحصار در بازار خدمات حقوقی و راهکارهایی برای برون‌رفت از این شرایط پرداخته شد.

Continue reading

کنترل تورم

کنترل تورم

عملیات بازار باز چطور به کنترل تورم می‌انجامد؟

یک استاد بانکداری گفت: عملیات بازار باز موثرترین ابزار کنترل تورم است که رقابت ناسالم بانکها ناشی از سیاستگذاری غلط پولی را متوقف کرده و در نهایت، در کنار نظارت جدی، به کنترل تورم می‌انجامد.

علی سعدوندی در گفتگو با خبرنگار مهر، عملیات بازار باز را موفق‌ترین ابزار سیاستگذاری پولی عنوان کرد و گفت: عملیات بازار باز اگرچه در کنار سایر ابزارهای سیاست‌گذاری پولی قرار دارد؛ اما به تدریج بانک‌های مرکزی دریافته‌اند که سایر ابزارها کارایی لازم را ندارند و بنابراین برخی از آنها را، از جعبه ابزار بانک‌های مرکزی دنیا حذف کرده‌اند که نمونه آن، نرخ سپرده قانونی بانک‌ها نزد بانک مرکزی است که دیگر به عنوان ابزار سیاستگذاری پولی در دنیا مطرح نیست.

Continue reading

داروینیسم معکوس

داروینیسم معکوس

«داروینیسم معکوس» در یارانه‌ها

❇️ در پدیده‌ای به نام داروینیسم، قوی‌تر‌ها می‌مانند و ضعیف‌ترها حذف می‌شوند؛ ولی در «داروینیسم معکوس» عامل یا متغیری مسلط می‌شود که مستحق تسلط نیست.

❇️ در این پدیده کسانی که اطمینان کاذب بیشتری تولید می‌کنند و ادعاهای گزاف‌تری مطرح می‌کنند، بیشتر پیروز می‌شوند و آنها که صادقانه بی‌اطمینانی‌ها، چالش‌ها و مشکلات را می‌گویند حذف می‌شوند.

Continue reading

عملیات بازار باز

عملیات بازار باز

عملیات بازار باز شرایط مثبتی برای شرکت‌های بورسی فراهم می‌کند/ کاهش مالیات بر شرکت‌ها می‌تواند شاخص را ۲۵ تا ۵۰ درصد افزایش دهد

 

10 ماه پیش یکی از مسئولان بلندپایه پولی کشور چشم در چشمان اینجانب دوخته فرمودند: “وقت خودت را تلف نکن تا ما هستیم عملیات بازار باز در این کشور اجرایی نخواهد شد.”

اجرای عملیات بازار باز را پس از 40 سال تحمل تورم بر ایرانیان تبریک عرض می کنم. اگر روند تحول سیاست گذاری پولی بر مسیر اصلاح پیش رود امید دارم که تورم در ایران برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرده شود. به امید آن روز.

Continue reading

اقتصادسنجی

اقتصادسنجی در اقتصاد

نقش اقتصادسنجی در اقتصاد؛ «تا جنون فاصله‌ای نیست از این جا که منم»

در سه ماه اخیر، بخش قابل ملاحظه‌ای از وقت من به خواندن پایان‌نامه‌هایی سپری‌ شده که در آن‌ها داور، مشاور یا راهنما بوده‌ام؛ حدود ۱۰ پایان‌نامه. در همه این متن‌های اقتصاد مالی، آزمون فرضیه‌ها به کمک ابزارهای اقتصادسنجی و مدل‌های اقتصاد ریاضی انجام می‌شود. هر روز هم مدل‌ها و آماره‌های جدیدی معرفی می‌شود. ابهام همیشگی من در بررسی این پایان‌نامه‌ها که ناچارم حداقل کلیات مدل‌ها و آماره‌های آنها را دریابم و درک عمیق‌تر و قضاوت در مورد صحت و سقم پژوهش‌های انجام‌شده از نظر آمار و ریاضیات را به اعضای اقتصادسنج و اقتصاددانان ریاضی تیم داوری واگذار ‌کنم، آن است که آیا دانشجوی پژوهشگر تا حد لازم به این مباحث تسلط دارد؟ البته، احاطه به روش‌های آماری تنها بخشی از موضوع است؛ مهم‌تر آن است که دانشجو بتوانند از اقتصادسنجی برای هدایت و تفسیر مطالعات تجربی روی داده‌های اقتصادی به‌درستی استفاده کند.

همه نظریه‌های اقتصاد مالی بر شالوده مدل‌های ریاضی بنا شده‌اند: نظریه‌های تعادلی به دنبال تعیین نقطه‌های ثابت معینی هستند و دیگر مدل‌ها بحث بهینه‌سازی را دنبال می‌کنند. اما، اقتصادسنجی کار دیگری می‌کند؛ از آمار برای تحلیل داده‌های اقتصادی کمک می‌گیرد؛ یعنی، تکنیک‌های آماری به خدمت اقتصاد می‌آیند. البته، برای حل مسائل آزمون و تخمین هم از اقتصادسنجی کمک می‌گیریم، و البته اقتصادسنجی بیشتر با داده‌های واقعی سروکار دارد.

دانشجویان با استفاده از داده‌های مالی مشاهده شده تلاش می‌کنند به شکل نظام‌مند، پدیده‌های اقتصاد مالی را مطالعه کرده و توضیح دهند، و چنین است که از اقتصادسنجی به شکل وسیعی استفاده می‌کنند.

در جریان بررسی این پایان‌نامه‌ها، توجه من به‌ویژه به دو موضوع جلب می‌شود: پژوهشگران تا چه حد نقادانه و صحیح از مدل‌ها استفاده می‌کنند و آیا دقیقا می‌دانند که در سپهر کدام نظریه اقتصاد ریاضی و یا کدام مدل اقتصادسنجی‌اند؟

دانشجویان (علم اقتصاد) با استفاده از داده‌های مالی مشاهده شده تلاش می‌کنند به شکل نظام‌مند، پدیده‌های اقتصاد مالی را مطالعه کرده و توضیح دهند، و چنین است که از اقتصادسنجی به شکل وسیعی استفاده می‌کنند. البته، هر جا آنان از داده‌های بازارهای مالی استفاده می‌کنند، وارد حوزه تخصصی‌تری شده و از اقتصادسنجی‌ مالی استفاده می‌کنند.

طبعا همه این دانشجویان اقتصادسنج نیستند که از آنان توقع داشته باشیم به آماردانان و ریاضی‌دانان قابلی بدل شوند و هم‌زمان نظریه اقتصادی را هم بفهمند. اما بدون درک حداقلی از نظریه اقتصادی، داده‌های اقتصادی و روش‌های آماری، این دانشجویان نمی‌توانند پایان‌نامه‌های خود را کامل کنند.

آنان دائما به دنبال آزمون کردن هستند، اما نگرانی من در بررسی کارشان آن است که آیا آنان الگوهایی را می‌فهمند که با آن‌ها آزمون می‌کنند، آیا به‌طور کامل از صحت داده‌هایی اطمینان دارند که با آن‌ها کار می‌کنند و آیا به یافته‌های گذشته در این عرصه‌ها تسلط دارند.

روزهایی را به خاطر می‌آورم که به کتابخانه دانشگاه منچستر می‌رفتم تا مالامال از شوق توامان با زجر کتاب‌های نوآورانه و درهم‌باف یان تینبرگن، جان فون نویمان و اسکار مورگن اشترن را عاریه گیرم و از فرضیه انتظارات عقلایی و نظریه بازی‌ها سردرآورم.

احساس من آن است که غالبا در هر سه حوزه، دانش دانشجویان محدود و نسبتا سطحی است. هم دانش عمیقی از مدل‌ها ندارند، هم داده‌هایشان با خطا اندازه‌گیری شده، و هم مطالعات مشابه گذشته را به‌دقت نخوانده‌اند.

به نظرم، بسیاری از دانشجویان در جمع‌بندی از داده‌ها انتظارات نامعقولی دارند و ساده‌انگارانه با این داده‌های ناقص برخورد می‌کنند. به‌علاوه، تعداد زیادی متغیر بر پیکره مدل‌های خود می‎پوشانند، و امیدوارند با این شولا، با تعداد اندکی داده، به سطوح معناداری از نتیجه‌گیری برسند.

وقتی به تجربه‌های اواخر دهه ۷۰ میلادی خودم مراجعه می‌کنم، روزهایی را به خاطر می‌آورم که به کتابخانه دانشگاه منچستر می‌رفتم تا مالامال از شوق توامان با زجر کتاب‌های نوآورانه و درهم‌باف یان تینبرگن، جان فون نویمان و اسکار مورگن اشترن را عاریه گیرم و از فرضیه انتظارات عقلایی و نظریه بازی‌ها سردرآورم.

تا آن زمان هنوز بحثی از «اقتصادسنجی» در میان نبود؛ دانشجویانِ اقتصاد کشورهای در حال توسعه، تازه مکتب اقتصاد ریاضی ساموئلسون را درک کرده بودند. من هم دو جلد ترجمه فارسی کتاب درسی او را در دوره کارشناسی خوانده بودم که حاصل تلاش دکتر پیرنیا بود. آن روزها به دنبال چه بودم؟ طبعا با ریاضیات ضعیف خودم از مباحث گردون‌سایی چون آنالیز تابعی، توپولوژی یا نظریه ارگودیک فون نویمان هیچ سردرنمی‌آورم.

شاید با طلب آن کتاب‌ها از کتابدار دانشگاه، صرفا از این سطح نازل موضوع را دنبال می‌کردم که ریاضیات به اقتصاددانان اجازه داده بود حرف‌هایشان را جمع‌وجورتر و با ساخت مدل‌هایی بیان کنند که قدرت پیش‌بینی داشت.

در همین حد ساده موضوع را دنبال می‌کردم که از بیان توصیفی اقتصاد فاصله می‌گیرم و می‌توانم مدل‌سازی اقتصادی کنم. حداکثر از اقتصاد ریاضی توصیف بهتر رشد اقتصادی، مسائل بهینه‌سازی و ماگزیمم کردن مطلوبیت را می‌فهمیدم. توهمی نداشتم که با این مدل‌ها بشود از پوچ جهان حقایقی را ساخت یا نتیجه گرفت. البته اقرار می‌کنم که به هیچ‌وجه، جزئیات ریاضی کتاب کلاسیک نویمان و مورگن‌اشترن در نظریه بازی‌ها را درنمی‌یافتم.

بی‌شک اقتصادسنجی نقش برجسته‌ای در توسعه اقتصاد به مثابه یک رشته علمی ایفا کرده است. از تجربه دهه ۷۰ میلادی خودم نیز نتیجه می‌گیرم که اقتصادسنجی در تبدیل علم مالی از یک رشته توصیفی محدود به یک حوزه وسیع مشتمل بر نظریه‌ها و مدل‌های پیچیده و در عین حال به‌دردبخور نقش داشته است.

هر چند می‌پذیریم که دانشجویان امروز با دانش ریاضیات بالاتر خود، مهارت‌های اقتصادسنجی و کامپیوتری کافی برای تدوین الگوهای پیچیده و غیرخطی در حوزه مالی را دارند، و کمی‌سازی آنان را ارج می‌نهم، اما احساس می‌کنم که برای تحلیل داده‌های اقتصادی، بسیاری از آنان مهارت‌های ترکیب، تفسیر و بررسی تجربی را ندارند.

به‌علاوه مطمئن نیستم که تا چه حد، یافته‌های آنان در سیاست‌های اقتصادی بخش عمومی و خصوصی تاثیر دارد. این دانشجویان از این قابلیت کمتر برخوردارند که مجموعه درستی از فرض‌های کاملا روشن و واقعی فراهم آورند و از داده‌های در دسترس به شکل بهینه برای اثبات آن فرض‌ها استفاده کنند. آنان دست‌ودلبازانه از متغیرهای جایگزین به جای متغیرهای غیرقابل اندازه‌گیری استفاده می‌کنند، و با جسارت تمام از داده‌هایشان جمع‌بندی کرده و نتایج تعمیم‌یافته‌ای می‌گیرند. این دانشجویان حتی گاهی برای جبران ضعف داده‌های خود، از مدل‌ها و روش‌های پیچیده‌تر و به‌زعم خود پیشرفته‌تری استفاده می‌کنند.

دانشجویانی که من پژوهش‌هایشان را می‌خوانم، طبعا کمتر به تدوین فرمول ریاضی از نظریه‌های اقتصادی می‌پردازند؛ به بیان دیگر، در کار توسعه نظریه یا الگو نیستند. بلکه بیش‌تر از روش‌های آماری استفاده می‌کنند تا داده‌های لازم برای مطالعات تجربی را فراهم کنند، تا چیزی را اندازه‌گیری کنند و یا صحت و درجه کاربست مدل خاصی را آزمون کنند. اگر دانشجویان به آن فعالیت اول می‌پرداختند، نتیجه می‌گرفتم که در حال توسعه نظریه اقتصاد ریاضی هستند. اما اکثر دانشجویان ایرانی مسیر مطالعات تجربی را مسیر کوتاه‌تری برای فارغ‌التحصیلی می‌یابند.

بی‌شک اقتصادسنجی نقش برجسته‌ای در توسعه اقتصاد به مثابه یک رشته علمی ایفا کرده است. از تجربه دهه ۷۰ میلادی خودم نیز نتیجه می‌گیرم که اقتصادسنجی در تبدیل علم مالی از یک رشته توصیفی محدود به یک حوزه وسیع مشتمل بر نظریه‌ها و مدل‌های پیچیده و در عین حال به‌درد بخور نقش داشته است.

به ما در آن سال‌ها هنوز کسی نظریه ساختار سرمایه، مدیریت سبد یا مدل‌های سنجش ریسک درس نمی‌داد. «مالی» کم‌وبیش مثل رشته «حقوق» تدریس می‌شد. هنوز بحث‌های مالی کمّی خیلی از محاسبه ارزش فعلی فراتر نمی‌رفت. پس ریاضیات و آمارِ اقتصادسنجی به داد این رشته رسید، و اقتصاد مالی را در راه بی‌برگشت جدیدی قرار داد. اما پایان‌نامه‌نویس‌های ما در دانشگاه نباید از محدودیت‌های مهم اقتصادسنجی نیز غافل باشند.

غیر از کاستی‌های نظریه اقتصادی، مشکل داده‌های اقتصادی نیز بسیار جدی است. با داده‌ها تقریبا هر کار بی‌سروتهی را می‌شود انجام داد؛ «تا جنون فاصله‌ای نیست از این جا که منم.»

دانشجویان باید فرابگیرند که نمی‌توان مدل‌های اقتصادی را با قاطعیت به کمک روش‌های اقتصادسنجی رد کرده یا پذیرفت. تلاش برای آزمون فرضیه‌ها و تدوین مدل‌ها کاری مناسب است، و امکان مقایسه با فرضیه‌های رقیب را فراهم می‌آورد، اما توجه به کاستی‌های ابزاری که در اختیار داریم نیز ضرورت دارد. ازاین‌رو، ولنگارانه نمی‌شود با داده‌های محدودی به جمع‌بندی‌های بزرگ و تعمیم نتایج پرداخت. اقتصادسنجی به ما امکان آن را نمی‌دهد که به‌اصطلاح همشهری‌های شمالی کشورمان با داده‌ها لاس بیدمشگی بزنیم.

امکانات محاسباتی فرصتی برای استفاده بیشتر از داده‌هاست و استفاده از الگوهای اقتصادسنجی ساده شده است. اما، کمی‌سازی که اکنون در پژوهش‌های دانشگاهی «قاعده» تلقی می‌شود، الزاماتی دارد که دانشجویان باید به آن‌ها مجهز شوند: مهارت‌های آماری و ریاضی، مهارت‌های محاسباتی، نحوه کار با داده‌های بزرگ، توان تفسیر مطالعات تجربی، و تسلط نسبی بر روش‌های تحقیق.

Continue reading