اقتصاد کلان, سیاست گذاری

کسری بودجه و راهکارهای پیش روی دولت

کسری بودجه

علی سعدوندی، اقتصاددان در گفتگو با اقتصاد نگار؛ در خصوص کسری بودجه و راهکارهای پیش روی دولت گفت: درآمد نفت به خودی خود یکی از عوامل کسری بودجه بوده است، وضعیت حال حاضر را می توان به فردی تشبیه کرد که هیچ درآمدی در خانه خود ندارد و بخشی از ثروت خانواده را می فروشد و صرف تأمین کسری می کند و به همین صورت ثروت کشور و نفت را فروخته ایم و آن را برای تأمین کسری بودجه صرف کرده ایم. مسئله دیگر اینکه ما این ثروت را با ارز خارجی فروخته ایم و چون ارز مورد نیاز برای جبران کسری بودجه، ریال بوده و در داخل کشور نمی توان مازاد درآمد دلاری را صرف تامین کسری بودجه ریالی کرد، ما این دلار را به بانک مرکزی داده ایم و بانک مرکزی نیز آن را در سایر کشورها مانند هند، چین، کره و کشورهای اروپایی برای روز مبادا ذخیره کرده و معادل آن را در داخل کشور پایه پولی ایجاد کرده است.

یعنی یکی از دلایلی که اقتصاد ما در 50 سال گذشته در یک رکود تورمی ماندگار فرو رفته، همین مسئله درآمد نفت است. سه کشور ایران، ونزوئلا و زیمباوه یک لیگ سه نفره هستند و شایسته نیست به نحوی عمل کنند که مورد تمسخر دنیا قرار گیرند، تجربه 50 ساله ما می گوید که این روش تامین کسری بودجه یک روش نادرست است و تقریبأ تمام کشورهای دنیا از یک چنین روش هایی روی برگردانده و درس گرفته اند.

وی افزود: اگر قرار بر تأمین کسری بودجه است نباید این کسری از محل ارز تأمین شود. و به همان صورتی که در ژاپن، سوئیس، آلمان، کشورهای آفریقایی و آسیایی و در 180 کشور جهان کسری بودجه تأمین می شود، در ایران هم همان شود. در کشورهای نامبرده، دولت موظف به چاپ اوراق و عرضه آن به عموم مردم است. و همچنین این اوراق باید شفاف و تحت نظارت عمومی در بازار قیمت گذاری شوند. و همین نظارت عمومی به تدریج موجب کاهش کسری بودجه می شود. ولی در کشور ما متأسفانه از سوی عده ای، مقاومت جدی در مقابل اوراق وجود دارد.

سعدوندی با اشاره به وضعیت بازار سرمایه و صعود و نزول اخیر شاخص بورس گفت: به عقیده بنده بورس از بهمن ماه سال گذشته به صورت کژدار و مریز خیلی خوب عمل کرد و اگر کشور به سمت ابر تورم نرفت، به دلیل وجود بازار بورس بود. اکنون اقتصاد ایران دارای دو ویژگی و مزیت است که در گذشته وجود نداشت؛ یکی اینکه نسبت تجارت خارجی به تولید ناخالص ملی پایین است، بنابراین می بینیم که قیمت ارز از حدود 4 هزار تومان به 18 هزار تومان می رسد ولی مشکل خیلی حادی به وجود نمی آید. پس ما می توانیم یک اقتصاد درون زا داشته باشیم؛ چرا که اقتصاد ما در شرایط فعلی از یک نوع خودکفایی برخوردار است. و دو اینکه بازار سرمایه به خوبی توانست شوک های خارجی را رفع کند ولی اتفاقی که افتاد این بود که از ماه بهمن سال گذشته، بازار بورس بیش از حد رونق گرفت و داغ شد و وقتی چنین اتفاقی می افتد، بازار بعد از مدتی دچار سکته می شود و اعتماد عمومی خدشه دار شده و ممکن است مردم برای مدتی از بازار بورس روی برگردانند. خوب است که بازار بورس در حال حاضر متعادل شده و دولت باید سعی کند در 6 ماهه آینده نیز بازار به همین روال باقی بماند و ریزش یا جهش شدیدی نداشته باشد. از سویی دیگر اگر بنیاد شرکت های بورسی تقویت شود، همین شاخص فعلی هم برای بازار بورس ایران کم هست و انتظار رشد بیشتری را هم می توان داشت.

چگونه می توانیم بنیاد شرکت های بورسی را تقویت کنیم؟

این اقتصاددان در پاسخ به این سوال گفت: یکی از راه های تقویت بنیاد شرکت های بورسی، انتشار اوراق است بدین صورت که با انتشار اوراق و عملیات بازار باز، ثبات به اقتصاد ایران بازگردد و در نتیجه نرخ تنزیلی که قیمت ذاتی اوراق بر اساس آن تعیین می شود، کاهش پیدا می کند و این به معنی افزایش P/E بازار و رشد شاخص است. راه دوم تقویت EPS و سودآوری شرکت هاست. بدین صورت که شرکت های بورسی باید از شمول قیمت گذاری و تعزیرات حکومتی خارج شوند، زیرا در حال حاضر شرکت های بورسی محصولات خود را ارزانتر به دلال ها، رانت خواران و ویژه خواران می فروشند و آن ها هستند که از قیمت درب کارخانه تا قیمت مصرف کننده، منتفع می شوند. به نظر بنده باید مدتی تقویت سود شرکت های بورسی برای جلوگیری از ایجاد تورم انجام شود. متأسفانه انتقال سود به واسطه ها با هدف کنترل تورم انجام می شود در صورتی که ممکن است همین راه ما را به ابر تورم بکشاند. این نوع سیاست ها توسط کسانی اجرا می شود که متأسفانه هیچ نوع سواد، اطلاعات و صلاحیتی در عرصه سیاست گذاری اقتصادی ندارند. و اگر تدبیری از جانب مسئولان اندیشیده نشود و شرایط تعزیراتی و قیمت گذاری ادامه پیدا کند، شاهد بدتر شدن اوضاع و ریزش شاخص بورس خواهیم بود، به واقع ما در حال حاضر در یک وضعیت انتخاب بین بهشت و جهنم قرار داریم و اگر بورس دچار ریزش شدید شود، اقتصاد هم فرو خواهد ریخت.

سعدوندی در خصوص آزادسازی سهام عدالت و عرضه 30 درصدی آن به بورس گفت: اگر شاخص ریزش کند، صاحبان سهام عدالت برای فروش سهام خود به بورس هجوم برده و در نتیجه ریزش شاخص تشدید می شود. ولی اگر شاخص را با ثبات نگه داریم، آزادسازی سهام عدالت عمق بازار سرمایه را افزایش داده و به نفع بازار خواهد بود. ولی در مجموع این یکی از کوچکترین مشکلات بازار بورس است، مشکلات بزرگ بورس ما، یکی انحصار و دیگری عدم صدور مجوز و جلوگیری از انتقال مالکیت و حاکمیت شرکتی به مردم است و تنها پول مردم را مطالبه کرده ایم در صورتی که هدف از خصوصی سازی، انتقال مالکیت به افرادی است که قدرت مدیریت دارند.

بازار طلا و سکه این روزها با رشد چشمگیری مواجه شده است، سعدوندی در این خصوص گفت: در حال حاضر قیمت پایه طلا در کشور حباب منفی دارد، یعنی کمتر از قیمت جهانی است. و این به کاهش قدرت خرید مردم بر می گردد. در برخی از قسمت های خاص بازار ممکن است حباب شکل بگیرد ولی نمی توان آن را حباب واقعی دانست و صرفأ به علت عرضه و تقاضا در آن بخش خاص است.قیمت طلا باید به قیمت جهانی برگردد و علت عدم وقوع این اتقاق این است که نقل و انتقال طلا به داخل و خارج از کشور به درستی انجام نمی شود. یک سری از سیاست ها، آثار تحریم های خارجی را تقویت کرده یعنی در بعضی مواقع تحریم داخلی حتی تأثیر مخرب تری نسبت به تحریم خارجی دارد. در حال حاضر قیمت جهانی طلا رو به افزایش است و پیش بینی می کنیم که قیمت طلا و سکه در کشور نیز افزایش پیدا کند.

وی درمورد قیمت دلار گفت: پیش بینی کوتاه مدت درمورد دلار نمی توان داشت ولی بنده به شخصه سیاست آقای همتی درمورد بازار آزاد ارز را می پسندم و آن را موفقیت آمیز می دانم. اتفاقأ ایشان مدتی قبل از کاهش بیش از حد قیمت ارز ممانعت کردند چرا که تجربه ثایت کرده با هر کاهش قیمت ارز، جهش جدیدی خواهیم داشت. درواقع سیاست درست این است که وقتی ارز در کشور موجود نیست، اجازه کاهش قیمت هم داده نشود. ارز 4200 که به ارز جهانگیری معروف شد، یک فاجعه بود و در تاریخ این کشور خواهد ماند. سوال آیندگان این است: کشوری که دچار تحریم بود چگونه منابع ارزی خود را به دو سه هزار خانوار ویژه خوار تقدیم کرد. خانوارهایی که با مقامات دولتی در ارتباط بودند و این مایه شرمندگی و سرافکندگی است. درمورد ارز نیما هم قضیه به همین شکل است، یعنی درواقع ارز نیما ایجاد شده صرفأ به خاطر اینکه رانت صادرکننده را به واردکننده منتقل کند. چون صادر کننده های ما در حال حاضر، صادر کننده های رانتی هستند مانند صادر کنندگان: فولاد، مس و پتروشیمی که همگی رانت در اختیار دارند. و نظر بانک مرکزی این است که چون صادر کننده رانت دریافت کرده، این رانت باید به دولت منتقل شود ولی حتی به دولت منتقل نمی شود چون اگر قرار بود به دولت منتقل شود، باید مالیات گرفته می شد. ولی از رانت مالیات نمی گیرند چون بناست یک سیستم به وجود آید که به عنوان مثال پتروشیمی مجبور شود به فلان شخص وارد کننده این ارز را با سوبسید 20 درصدی یا بیشتر انتقال دهد! که در نهایت ارز صادرکننده به خانواده ها و فرزندان واردکنندگان در خارج از کشور منتقل می شود.

سعدوندی در پاسخ به ظرفیت بالای کشاورزی و دامداری و اینکه چگونه می توان با مدیریت صحیح مصرف آب، به حجم صادرات و اقتصاد افزود گفت: متأسفانه مدیریت در جهت خفه سازی اقتصاد خیلی قوی است. به عنوان مثال حدود بیست مرحل و حتی بیشتر را شخص باید طی کند تا بتواند یک مجوز گاوداری بگیرد! و اگر شخص از ابتدا متوجه این سخت گیری ها باشد، به هیچ عنوان وارد این فضا نمی شود. متأسفانه در برخی وزارت خانه ها هر روز این سخت گیری ها در اعطای مجوز تشدید می شود و اصلأ بنای صدور مجوز برای ایجاد اشتغال و کسب و کار جدید ندارند. وزیر علوم مشخصأ عنوان کرد که ما مجوز ایجاد دانشگاه نمی دهیم مگر در شرایط خاص که احتمالأ منظور ایشان از شرایط خاص، آشنا ها و خودی ها هستند! و متأسفانه در بخش کشاورزی هم این سیاست های مخرب رکودزا و انحصارزا ادامه دارد. از طرفی مجوز های غیر قانونی حفر چاه صادر می شود و معضل آبی که در کشور به وجود آمده به خاطر همین سوء مدیریت هاست. ما در بخش کشاورزی نیاز به خدمات و تکنولوژی کشاورزی داریم و همین سختگیری ها مانع رشد کشاورزی شده اند.

انتهای پیام/

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *