علی سعدوندی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به اینکه در سنوات گذشته در تمام دنیا بیماری زیانبار تورم وجود داشته اما امروز در بسیاری از کشورها این مشکل حل شده است گفت: متأسفانه در حالی که در کشورهای همسایه مانند عراق و افغانستان هم شاهد تورمهای تکرقمی و حتی زیر یک درصد هستیم تورم در ایران همچنان بهعنوان یک مشکل حاد وجود داشته این در حالی است که راهحلهای درمان این بیماری در کشور ما قابل اجرا است.
بهگفته این کارشناس اقتصادی، نکتهای که در اقتصاد ایران جلب توجه میکند این است که هرچند راهکار درمان این بیماری وجود دارد اما ظاهراً توجه درستی به دلایل شکلگیری بیماری و راههای درمان آن نمیشود. تورم در ایران بهدلیل سیاستهای ارزی و بودجهای اشتباه بهصورت یک بیماری مزمن درآمده است و متأسفانه مردم ایران هستند که خسارتهای عدم کنترل این بیماری را میپردازند.
وی با بیان اینکه در دنیای سنتی اصولاً تورمی وجود نداشته است گفت: تورم از زمان ورود پول حاکمیتی یا “فیات مانی” ایجاد شد. فیات مانی بهمعنای پولی است که خودش ارزش ذاتی ندارد مانند اسکناس که بر اساس قرارداد ایجاد شده است. در دنیای ماقبل مدرن پول بهراحتی تولید نمیشد بنابراین نرخ تورم طی صدها سال ثابت مانده بود.
وی افزود، این در حالی است که مشکل در دنیای سنتی این بود که چون پول کم بود قیمت آن بالا میرفت و به همین دلیل در آن زمان نرخ بهره برای یک سال حتی به 100 درصد میرسیده است و بر این اساس، بهره در ادیان ابراهیمی گناه بزرگ و فعل خبیث شناخته میشود.
سعدوندی ادامه داد، در دوران دنیای مدرن هزینه تولید پول بهشدت کاهش یافته است و به این ترتیب با افزایش دسترسی به پول، نرخ بهره آن بهشدت کاهشی شد. امروز نرخ بهره واقعی در ایران با احتساب نرخ سود بانکی 15درصدی و تورم 40درصدی، منفی 25 درصد است، این در حالی است که در سالهای 92 تا 97 حدود 15 درصد بهره واقعی پرداخت میشد.
مبارزه با تورم باید مثل تقابل با بهره ربوی یک امر مهم و مقدس تلقی شود
بهگفته این کارشناس اقتصادی، همانطور که باید بهره از نظام اقتصادی حذف شود بایستی جلوی تورم را گرفت و این بیماری مزمن مهار شود. در دنیای مدرن بسیاری کشورها دچار تورم شدید شده بودند، بهعنوان مثال آرژانتین و برزیل تورمهای چندهزار درصدی را تجربه کردند اما بعد از دهه 1980 عمده مشکلات مربوط به تورم در نظامات اقتصادی حلوفصل شد، در زمان حاضر بهجز چند کشور مثل ایران، زیمبابوه و ونزوئلا که همچنان به خلق پول بدون ضابطه ادامه میدهند، مشکل تورم در اکثر کشورها مهار شده است.
ماجرای مقاله بانک مرکزی انگلیس در خصوص مهار تورم
استاد پیشین دانشگاه استرالیایی ولونگونگ با اشاره به اینکه در سال 2014 بانک مرکزی انگلیس مقالهای تحت عنوان خلق پول در اقتصاد مدرن را منتشر کرد گفت: راهکارهای اصلی مهار تورم بهصورت یکجا در این مقاله عنوان شده است، متأسفانه در کشور ما برخی از کارشناسان تفسیرهای غلطی از این مقاله ارائه کردند، این موضوع میتواند به خودی خود یک زنگ خطر برای مهار تورم در ایران تلقی شود.
تغییر رویکرد مقامات دولتی در خصوص عملیات بازار باز/ کدام نرخ برای عرضه اوراق دولتی مناسب است؟
سعدوندی با ابراز اینکه یکی از روشهای مهار تورم در دنیا استفاده از ابزار عملیات بازار باز است گفت: ابتدا در کشور برخی از مقامات دولتی و بانک مرکزی بهشدت مقابل اجرای عملیات بازار باز موضعگیری منفی میکردند اما امروز رویکردها تغییر کرده است. بهاعتقاد بنده تنها از طریق عملیات بازار باز میتوان تورم را کنترل کرد، در این بین ابهاماتی درخصوص نرخ سود اوراق دولتی وجود دارد، بهعبارت سادهتر بهنظر میرسد برای یک دوره کوتاهمدت سهماهه بایستی اوراق با نرخ سود نزدیک به تورم منتشر شود. اولاً از آنجا که این اوراق کوتاهمدت هستند نگرانی برای اثرات بلندمدت 4ساله ایجاد بدهی با نرخ سود بالا وجود ندارد و از سوی دیگر نرخ سود مذکور عملاً سرشکن میشود. به این نکته توجه داشته باشید که اوراق تنها کالایی است که وقتی تقاضا برای آن زیاد میشود رابطه معکوس بین قیمت و نرخ سود ایجاد میکند.
رشد بیسابقه نسبت شبهپول به نقدینگی در آغاز موج جدید تورمی در ایران/ القای غلط به دولت درخصوص دستاورد تورمی
وی گفت: پیش از این، اینطور به دولت القا شده بود که یک دستاورد تورمی با انتقال پول به بانکها ایجاد شده است اما من معتقد بودم که سهم شبهپول از نقدینگی بهصورت بیسابقه در اقتصاد ایران رشد کرده بود. در سال 97 نسبت شبهپول به نقدینگی 88 درصد و نسبت پول نیز به 12 درصد رسیده بود که در دنیا بیسابقه است.
زنگ خطری که به صدا درآمد اما جدی گرفته نشد
سعدوندی ادامه داد، پیش از سال 97 جمع شدن پول در سیستم بانکی کشور و پرداخت سودهای موهومی در چند سال متوالی ادامه پیدا کرد همین موضوع به کاهش ظاهری تورم منجر شد. اما باید توجه داشت که رشد سهم شبهپول یک زنگ خطر جدی در جهت شروع تورم بزرگ برای کشور بود.
این کارشناس اقتصادی، در خصوص اثر تحریم بر حرکت نقدینگی از بانکها به بازارهای کاذب مثل ارز و خودرو گفت: یک شانس بسیار بزرگی که اقتصاد ایران آورد این بود که خروج پول از شبهپول به پول که بالاخره باید یک زمان اتفاق میافتاد با رکود حاصل از خروج از برجام همزمان شد. فرض کنید خروج پول از سیستم بانکی در یک دوران رونق اتفاق میافتاد در این صورت، در کوتاهمدت شاهد تورمهای بالاتر در اقتصاد ایران میبودیم.
چرا ونزوئلا گرفتار ابرتورم شد؟
این کارشناس اقتصادی معتقد است، دقیقاً یک سیاست مشترک در ایران و ونزوئلا در خصوص مهار قیمتها در پیش گرفته شد. سیاست تثبیت قیمتی بهطور خلاصه منجر به شکلگیری ابرتورم در کشور ونزوئلا شده است. نکته جالب اینکه در کشور ونزوئلا برای بروز ابرتورم سه سال فاصله افتاد.
* فنر ارتباطی واگنهای قیمتی در اقتصاد ایران در حال پارهشدن است
سعدوندی با اظهار اینکه قیمتها مانند واگنهای لوکوموتیو بههمپیوسته هستند، گفت: اگر شما واگن آخر لوکوموتیو را که مثلاً قیمت ارز است متوقف کنید و واگن جلویی را به هر دلیل آزاد بگذارید رفته رفته یک فاصله غیر قابل اغماض از کشیدگی فنر ارتباطدهنده قیمتها ایجاد میشود.
* تکنرخیشدن ارز گریزناپذیر است
در نهایت دو راهکار بیشتر وجود ندارد یا اینکه این فنرها به هم نزدیک شوند یا اینکه واگنها از همدیگر جدا شوند، بهعبارت علمی وقتی پول از بانکها تخلیه شد قیمتها شروع به حرکت میکند. قیمتهایی که غیر قابل کنترل هستند و دولت اختیاری در کنترل آنها ندارد مسیر خود را پیش میگیرند و رفته رفته فاصله آنها از قیمتهای مهارشده افزایش مییابد راهکار اصلی در این شرایط برای مهار تورم نزدیکتر کردن قیمتها به همدیگر است، بر همین اساس تأکید داریم که بایستیقیمت ارز در کشور بهصورت تکنرخی در آید.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در موضوع نرخ ارز دو چالش جدی در اقتصاد ایران وجود دارد، گفت: اولی موضوع سامانه نیما است که میتوان دو کارکرد عمده برای آن تعریف کرد. در سامانه نیما صادرکننده که عمدتاً صادرات ثروت ملی مثل فولاد، مواد معدنی و مواد پتروشیمی را که از رانت انرژی برای تولید آنها استفاده شده است صادر میکند، ملزم به بازگشت ارز است. بانک مرکزی تأکید دارد چون صادرکننده از رانت ارزان و رانت انرژی استفاده کرده است باید ارز حاصل از صادرات را بهنرخ مشخص به بازار سامانه نیما بازگرداند در اینجا رانت صادرکننده به واردکنندهها منتقل میشود.
وی افزود، کارکرد دوم سامانه نیما متمرکز کردن اطلاعات غیرمتمرکز صادرکنندگان کشور بوده است. در یک برهه 12 سال در بانکهای اماراتی کار کردم در تمام این مدت فکر میکردم منابع شرکتهای بزرگ پتروشیمی ایرانی در حسابهای افراد ایرانی است، اما زمانی که تصاویر نمونههایی از این حسابها در تلگرام منتشر شد همه متوجه شدند که عمده حسابها برای دور زدن تحریمها در بانکهای خاص نگهداری میشده است که متأسفانه این اطلاعات در معرض خطر قرار دارد.
بهگفته سعدوندی، بهخاطر سیاستگذاری غلط در حوزه ارزی کل ارز حاصل از صادرات نفتی و غیرنفتی از دست رفته است. هماکنون صادرکننده برای بازگشت ارز صادراتی توجیهی ندارد. آنها میگویند “عرضه ارز پتروشیمی با نرخ 12 هزار تومان در گذشته عقلانی نبوده است و ما با عدم بازگشت ارز اقدام عقلانی انجام میدهیم.”، به همین دلیل است که میگوییم چندنرخی شدن ارز باعث ادامه نوعی واگرایی میشود، بهعبارت سادهتر هرچقدر رشد قیمت ارز بالاتر باشد ورودی ارز صادراتی در بازار نیما کاهش مییابد.
* با رشد نرخ ارز ورودی ارز صادراتی سامانه نیما کاهش مییابد
وی اضافه کرد: برخی معتقدند میتوان با پیمانسپاری ارزی، امکان بازگشت ارز را بهبود داد اما توجه داشته باشید که از ابتدای انقلاب این اقدامات انجام شده است و تاکنون چندان مؤثر نبوده است. برای جمعبندی در حوزه ارزی میتوان گفت که بازار نیما و ارز چندنرخی دو چالش عمده بود که باعث شده در حوزه ارزی نتوانیم ابزار حکمرانی مناسبی داشته باشیم.
* تجربه موفق رییس بانک مرکزی روسیه در کنترل تورم همزمان با وقوع تحریمهای سنگین اقتصادی
این کارشناس اقتصادی گفت: در زمینه تحریمها، تجربه کشور روسیه میتواند یک مثال خیلی موفق در مهار تورم همزمان با وقوع تحریم باشد. خانم نابیولا رئیس بانک مرکزی روسیه موفق شد در حالی که با وقوع تحریمها قیمت روبل در این کشور بهیکباره 100 درصد کاهش یافته بود با پیش گرفتن سیاستهای دقیق اثرات تحریم را کنترل کند. امروز نرخ بیکاری روسیه بهشدت کاهش یافته است و تورم در کمترین میزان سالهای اخیر قرار دارد. این تجربه بهعنوان یک نمونه موفق از کنترل تورم همزمان با تحریم اقتصادی میتواند در کشور ما بهکار گرفته شود.
سعدوندی در پاسخ به این سؤال که آیا تحریمها در بروز تورمهای سنگین در اقتصاد ایران اثر داشته است، گفت: بهصورت غیرشعاری تأکید دارم که تحریمها برای اقتصاد ایران میتوانست نعمت باشد چرا که با تحریم واردات کالاهای خارجی محدود میشود و تولید ملی رونق میگرفت، اما متأسفانه از فرصتی که میشد بهراحتی در جهت تثبیت اقتصاد کشور استفاده کرد بهره درستی گرفته نشده است.