اصلاح سیاست ها ، تضمین برگشت بازار
این که حمایت کنیم از شرکت های خاص و سهامداران کاملا اشتباه است.
بهناز صفری- مدتی است دولت، حاکمیت برای رونق بخشیدن به بورس پول هایی به این بازار تزریق می کنند که به اعتقاد بسیاری این مساله عین دستکاری کردن در بازار است و تاکنون بر خلاف تصورات، صدمات زیادی را به بورس ، سهامداران و حتی عامه مردم وارد کرده است.
وقتی بورس به منبع پولی بانک مرکزی وصل می شود تورم در کل کشور افزایش پیدا می کند .این مساله به نفع هیچ کس نیست و سهامدرانی که مدت کوتاهی احساس می کنند ثروتمند شده اند و سرمایه شان چندین برابر رشد کرده است با تصمیمات غلط دوباره سر جای اول خودشان باز می گردند.
در رابطه با تحلیل شرایط کنونی و راه کارهای نجات از بحران های پیش آمده بازار سهام در گفت و گوی زنده صدای بورس نظرات علی سعدوندی دکترای اقتصاد و بانکداری را جویا شدیم.
برای رونق بازار قرار است بخشی از وجوه صندوق ملی به صندوق توسعه بازار تزریق شود، این گونه حمایت ها دستکاری در بازار نبوده و به بازار آسیب نمی زند؟
دقیقا مشکلات از همین جا شروع می شود. بهمن ماه سال 98 شهادت سردار سلیمانی رخ داد و همزمان بازار چند روز، یک پارچه منفی شد. این یک پارچه منفی شدن یعنی این که سیاست هایی محدود کننده ای که در بازار از 18 سال پیش اعمال شد آثار مخرب خود را بروز داده است. فردی که خود این محدودیت ها را اعمال کرد الان مخالف همان سیاست ها است . حجم مبنا و دامنه نوسان اصلا در دنیا به این شکل وجود خارجی ندارد. اگر هم جایی اجرایی شده موفقیت آمیز نبوده و روی بازار تاثیر منفی گذاشته است .ولی این مساله در کشور ما یک سری حامی هم پیدا کرد.
چالش های حجم مبنا و دامنه نوسان به شکل کنونی چیست ؟
در واقع حجم مبنا و دامنه نوسان مقدس شد. این موارد وضعیت خوبی را تاکنون در بازار سرمایه ایجاد نکرده است.
وقتی بازار یک پارچه منهای 5 درصد می شود این به خاطر اعمال محدودیت های دامنه نوسان است. به همین دلیل در برخی دیگر از اوقات همه بازار یکپارچه مثبت 5 درصد شد. این یک سیگنال بسیار غلط در بازار سرمایه بوده که به صورت ضمنی حاکمیت موظف به حفظ سود فعالان بازار سرمایه است و روشِ غلطی به شمار می آید. زیرا اگر افراد چنین تضمینی را از سوی ضمانت کننده بپذیرند به نحوی رفتار می کنند که ضمانت کننده (حاکمیت) را به چالش بکشند که این شیوه به نفع هیچ کس نیست.
تمام کشور ،یعنی حاکمیت و دولت همزمان به حمایت از بازار سرمایه پرداختند . مردم این را پذیرفتند که حاکمیت از بازار سرمایه حمایت کند.
جریان حمایت حاکمیت از بازار سرمایه غلط بود؟
بله. این قضیه به این دلیل غلط بود که اگر قرار است حمایتی صورت بگیرد خیلی مسائل روی زمین مانده وجود دارد که نیاز به حمایت دارند. چرا از کارتن خواب ها حمایت صورت نمی گیرد؟ چرا از کودکان کار حمایت صورت نمی گیرد؟
در دنیا هم می بینم حمایت صورت می گیرد اما در دنیا گویا از شرکت ها حمایت می شود نه از سهامداران، نظر شما چیست ؟
حمایت ها باید صورت بگیرد ولی نه به این شکل، این که حمایت کنیم از شرکت های خاص و سهامداران ویژه کاملا اشتباه است. حمایت از شرکت های خاص باعث کج منشی می شود و حالا کل یک جامعه به سمت کج منشی رفته است.
در واقعِ وقتی جامعه این تضمین را از حاکمیت بگیرد به سمتی می رود که ریسک بپذیرد اما ریسک پذیری کجا باید تشویق شود؟ نه در بورس بلکه در سطح شرکت ها باید مد نظر قرار گیرد. باید شرکت ها را ترغیب می کردیم که برنامه های بیشتری را اجرا کنند. یعنی افزایش سرمایه بدهند و وارد فرآیند کسب و کار واقعی اقتصاد شوند.
قرار بود امسال سال جهش تولید باشد اما به سال فعالیت سوداگرانه بورس تبدیل شد. همین منابعی که بی رویه در بازار سرمایه تزریق می شود چنین شرایطی را ایجاد کرده است.
روند تزریق این منابع را چگونه تحلیل می کنید ؟
اولا از ابتدای سال که به بازار تضمین حاکمیتی داده شد بین 6 تا 11هزار میلیارد تومان از بازار سرمایه منابع برای جبران کسری بودجه برداشته شده است ،حالا شاید تا 20 هزار میلیارد تومان هم رسیده باشد. اما حال روند عکس شکل گرفته است. به عنوان نمونه طی دو روز 18 هزار میلیارد تومان به بازار تزریق شد که بورس کنترل شود ولی کنترل نشد و به این شیوه کنترل هم نخواهد شد. مساله بدتری که ممکن است اتفاق بیافتد مساله استفاده از منابع صندوق توسعه ملی است. این صندوق را تاسیس کردیم تا ارز حاصل از فروش نفت را وارد اقتصاد کنیم که این مساله باعث بیماری هلندی شد و تورم زیادی را به وجود آورد.
فعالان بازار سرمایه تصور می کنند تورم به نفع این بازار خواهد بود. البته در ظاهر و در کوتاه مدت درست است ولی در نهایت اتفاقی که در ونزوئلا اتفاق افتاد ممکن است در اینجا هم روی دهد. یعنی بازار سرمایه در ونزوئلا بخشی از قدرت خریدی را که مردم بر اثر تورم از دست می دهند جبران کرد ولی نرخ تورم جلوتر از نرخ رشد بازار سرمایه در بلند مدت بوده است.
روند رشد بازار باید چگونه باشد ؟
بازار سرمایه باید به گونه ای رشد داشته که سطح رفاه واقعی مردم رشد کند. رشد صوری ،اسمی و همراه با نوسانات شدید فایده ای ندارد. طی چند ماه اول سال جاری ، رشد بورس حدود 4 برابر شده بود برداشتی که در مردم ایجاد شده این است که ثروتمند تر شده اند در حالی که این یک نوع ثروت اسمی بود در نتیجه دیر یا زود این ثروت متلاشی خواهد شد . بنابراین باید دنبال سیاستی برویم که تورمی نباشد و بازار سرمایه را تقویت کند.
منظور شما این است که قدرت خرید مردم با رشد بازار تغییر نکرده است؟
فعلا فعالان بازار سرمایه منتفع شده اند ولی به طور میانگین با این شرایطی که در حال حاضر وجود دارد اکثریت جامعه ضرر خواهد کرد. توصیه ای که می کنند این است که پول های صندوق توسعه ملی را به صندوق تثبیت بازار تزریق کنند ولی این کار بی فایده است زیرا تمامی این تزریق ها تزریق به بازار سرمایه نخواهد بود بلکه تزریق به بازار دلار و مسکن خواهد بود. صد درصد موافق حمایت بازار هستیم اما نه این چنین حمایتی که موجب مداخله در بورس شود. بلکه باید بنیاد شرکت های بورسی تقویت شود.
صندوق تثبت بازاربرای ایجاد تعادل در بورس چه ظرفیتی دارد ؟
صندوقی به وجود آورده اند به اسم صندوق تثبیت بازار؛ کسی اطلاع ندارد در این صندوق چه می گذرد اما افرادی هستند که رانت اطلاعاتی دارند . چگونه است این افراد سرنوشت بازار را در اختیار تعداد معدودی از افراد قرار می دهند که از پول کل کشور استفاده کنند و بازاری را تثبیت کنند که موفق نبوده و به جرات می توانم بگویم با این روند موفق نخواهد بود. در واقع با چنین تدابیر غیر منطقی، بورس به پایه پولی وصل می شود و این اشتباه ترین کار ممکن است که در تمام این سالها انجام شده است.
وقتی پایه پولی را به بازار سرمایه وصل کنیم، این بازار به کانالی تبدیل شده که منابع به بازار ارز ، مسکن بروند و اینگونه همه مردم متضرر می شوند.
سال 96 تجربه ای در بازار پولی داشتیم که موسسات مالی غیر مجاز جمع آوری شدند ،تبعات آن را دیدیم و بانک مرکزی از افراد متضرر حمایت کرد و حالا این رفتار قیم مابانه را در بورس می بینیم آیا این مساله را قبول دارید؟
بله کاملا درست است. اصلا این کج منشی هایی که گفتم تعریفش همین است که فردی، گروهی و نهادی که زیان های عمده به بار آورده تشویق می شود. مردم به دولت لبیک گفته اند و وارد بازار سرمایه شدند ، ولی الان بورس تبدیل به مردابی شده که نیازمند حمایت بوده نه اینکه پول پاشی انجام شود . البته از سال 50 هر مشکل اقتصادی در کشور روی داده ما پول پاشی کرده ایم. در حالی که پول پاشی در سطح کلان جواب نمی دهد. الان تعداد سهامی که قیمتشان زیر ارزش ذاتی بوده تعداد بالایی نیست ولی راهکار این است که قیمت ذاتی را بالا ببرید. وقتی قیمت ذاتی بالا رفت ،آن زمان شاهد هجوم مجدد سرمایه ها به سمت بورس خواهیم بود و در این صورت همه به سود خواهند رسید.
چگونه ارزش ذاتی سهامی را بالا ببریم؟
هر چه سود آوری آینده شرکت ها و جریان وجوه آتی را افزایش دهیم ارزش ذاتی افزایش یافته و به راحتی می توانیم از این بحران خارج شویم.
بزرگترین معضل اقتصادی ایران در حال حاضر انحصارها ومجوزها است . یعنی دست و پای تولید کلا بسته شده است. اگر دولت هم می خواهد دخالت کند ،توصیه ی دیگری دارم به جای این که مثلا 18 هزار میلیارد تومان به بازار سرمایه تزریق کند و مطلقا نتیجه نگیرد بهتر بود که به بودجه های عمرانی تزریق اعتبار می شد.
می توان با این پول ها پروژه های داخلی سازی را پیش برد. می توان سیاست های را در پیش گرفت که شرکت ها به سود آوری برسند. نیمی از شرکت های حاضر در بورس سودده و نیمی زیان ده هستند. بنابراین با این بودجه ها می توان بنیان شرکت ها را تقویت کرد.
در شرایط فعلی اقتصادی، چه عاملی باعث ریزش بازار شد؟
وقتی بازارها بیش از اندازه رشد می کنند به هر حال یک بهانه ای باعث کاهش قیمت در بازارها می شود. وقتی قیمت ها یک دفعه رشد می کند عده ای متوجه می شوند که این افزایش قیمت بنیاد ندارد و به سرعت از بازار خارج می شوند. در نتیجه بازار دچار ریزش می شود و آنگاه همه دنبال علت و مقصر می گردند. می توانستیم فضای مطلوبی که در بازار شکل گرفته بود را سالیان سال ادامه دهیم، اما با داغ کردن بازار و بیمه گری حاکمیت نتیجه عکس گرفتیم.
عده ای دستکاری را، عامل ریزش بازار می دانند نظر شما چیست ؟
مردم طلب می کنند که دولت اعمال نظارت و کنترل بر بازار داشته باشد. دولت و سازمان بورس متوجه شده بودند که رابطه بین قیمت و سود آوری شرکت ها قطع شده است. یعنی چه خبر خوب باشد و چه بد تاثیری روی بازار ندارد و بازار همان 5مثبت درصد را می زند . روزی هم که بازار منفی باشد منهای 5 درصد می زند. این نشان می دهد که بازار حالت عقلایی ندارد. این مساله مهمترین نشانه بحران در بازارها است. زمانی که بازار به قیمت تعادلی خود رسید بنده هشدار دادم که بازار از کنترل خارج می شود زمانی که هشدار دادم شاخص 495 هزار بود که با امروز خیلی فاصله داشت.
چرا آن زمان هشدار دادید ؟
سال 75 در همین روزها و شرایط اینچنین اتفاقی برای بورس به وجود آمد که بازار سقوط کرد و تا سه ماه بعد هم مثبت نشد. آن زمان هم مدیران بازار متوجه صعود بازار شدند و خواستند سیاست انجماد بازار را در پیش بگیرند. این سیاست ها و دخالت ها چرا مضر است؟ مهمترین دلیل این است که اصلا مطلوب نیست سیاستی که برای کنترل رشد بازار در نظر گرفته اید در زمان ریزش بازار اجرایی شود.
الان فرض کنید بانک مرکزی بر اساس پایه پولی بورس را نجات بدهد ایستگاه بعدی کجا خواهد بود؟ این گونه است که سهام داران عمده، متوجه می شوند اگر وارد بورس ایران شوند ضرر نخواهند داشت. اگر پایه پولی مجددا به بازار تزریق شود و تورم 100 درصدی ایجاد کند، شاخص به 3 میلیون هم می رسد اما باز اثر رفاهی که مردم توقع دارند ایجاد نمی شود. بنابراین از سیاست های مداخله گرانه بپرهیزیم که به بازار ما ضربه زده و باز هم ضربه خواهد زد.
با توجه به تحلیلی که ارائه شد، دستکاری وتزریق پول از خزانه دولت و بانک مرکزی باعث برگشت بازار می شود ؟
نه چنین فکری نمی کنم، چون مقدار تزریقی که باید انجام شود فوق العاده بالا است. اینگونه روش ها در کل دنیا هم موفقیت آمیز نبوده است. مثلا خیلی از دولت های دنیا مثل انگلیس و آسیای جنوب شرقی سعی کرده اند در موقع بحران بازار ارز را کنترل کنند اما به محض این که قیمت ارز کمتر از نرخ تعادلی باشد آنقدر تقاضا شکل می گیرد که در نهایت سیاست گذار را شرمنده خواهد کرد. این راهش نیست زیرا هنوز قیمت سهام نسبت به ارزش ذاتی بالا است .
سیاست گذار ما که رفتارش تغییر نمی کند زیرا سالهای طولانی همین کار در بازار سرمایه انجام شده و در تمام دولت ها همین اتفاقات افتاده است، آیا با این روند انتظار بازگشت وجود دارد؟
امیدی که می توانم داشته باشم این است که بازار را بتوانند در یک سطحی تثبیت کنند. اگر سیاست های آزاد سازی اقتصادی در پیش بگیرند شاید بشود بازار را در همین سطح یک و نیم میلیون تثبیت کرد. زیرا برخی سهامداران نسبت به سودآوری شرکت ها دچار تردید شده اند که باید این ذهنیت با توجه ویژه به اصلاحات بنیادی در بخش واقعی اقتصاد اصلاح شود. سیاست های غلط حمایتی باعث به وجود آمدن چنین شرایطی شد، در حالی که می شد سیاست هایی را در پیش گرفت که فقط سهام دار خرد و تازه وارد را به نحوی بیمه کرد.
اگر مسئولین به این موارد توجه می کردند با روش های اصولی می شد جلوی هجوم سهامداران خرد را گرفت تا به سمتی حرکت کنیم که به نفع همه باشد . سیاست های غلط هیچ وقت به نتیجه نمی رسد. برای شرایط کنونی باید تدبیرهای درستی اندیشده شود و مسئولیت پذیری افراد افزایش پیدا کند.
در مجموع بازار بر خواهد گشت ؟
اگر سیاست ها اصلاح شود ، به طور یقین بازار برمیگردد.