فقر بشاگردى و بورس مترقى (!) مبادله يارانه بنزين
سالها پيش مدتى در اردوگاه جهادى بشاگرد حضور داشتم. از نزديك صحنه هاى تكان دهنده ای را از عمق فقر فراموش شدگان ديدم. در راه بازگشت با خود عهد كردم براى اين مردم كارى انجام دهم. يكى از دلايلى كه به رشته اقتصاد متمايل شدم همين تجربه بكر بود. فقر در بشاگرد بيداد مى كرد ولی آن روزها ابرمردى بود به نام حاج آقا والى كه براى اين مردم پدرى مى كرد. ايشان كه رفت بشاگرد برای همیشه يتيم شد.
سالهاى سال صدها هزار ميليارد تومان سوبسيد انرژى داديم در حاليكه مى دانستيم به دهها هزار بشاگردى و ده ها ميليون امثال بشاگردى ها پشيزى از آن سوبسيد نمى رسيد. حالا هم كه پس از سالهابه هدفمندى يارانه ها البته به دليل تحريم و نه به سبب امحاى فقر متمايل شده ايم پرداخت سوبسيد را منوط كرده ايم به فروش سهميه بنزين در يك بورس (مترقى). صاحبان خودرو به سادگی سهمیه بنزین خود را دریافت خواهند کرد و در مقابل بشاگردی ها موظفند سهمیه خود را از بازاری دریافت دارند که از ابتدا به زیان ایشان شکل گرفته است. انتظار دارند عقب ماندگان توسعه از اصول خريد و فروش در بورس آگاه باشند!
به راستى اقتصاددان ما تا چه اندازه مردم خود را مى شناسد؟ تا چه اتدازه تجربه عملى معاملات در بازارها را دارد؟ تا چه اندازه با ادبيات علم اقتصاد آشناست؟ آيا او نمى داند در بازارى كه قدرت خريدار و فروشنده يكى نيست مازاد حاصل از مبادله را طرف قوى تر از آن خود مى كند. پس اين طرح به نفع خودروداران و به زيان از جا ماندگان توسعه خواهد بود. حال اگر به فرض دولت بازارسازى كند مجددا باز خواهيم گشت به هدفمندسازى احمدى نژادى منتها با تحميل هزينه مبادلاتى كلان. بگذریم که برخی مدعی شده اند که با ایجاد بازار دلالی سهمیه بنزین این طرح اشتغال زایی هم خواهد داشت!
شايد روزى فرا برسد كه كارشناسان اقتصادى دولت پيش از ارائه هر طرح به كارشناسى كامل و مسئولانه بپردازند. به اميد آن روز.