اقتصاد کلان, عمومی

سه ساعت با شیخ الرییس

شیخ الرییس

سه ساعت با شیخ الرییس

تلفن زنگ خورد. برای ملاقات با رییس جمهور دعوت شدم. تعجب کردم. در چند ماه گذشته بارها افرادی را واسطه کرده بودم تا شاید دیدار با شیخ یا واعظی یا نهاوندیان صورت گیرد. بدون استثناء به در بسته خورده بود. تنها جهانگیری شرف حضور داده بود آن هم به واسطه دکتر رنانی. از آن سوی خط پرسید تشریف می آورید یا خیر؟ باز تعجب کردم: از لحنش به نظر می رسید انتظار دارد دعوت را رد کنم. آخر چهار سال بدون وقفه سیاست های اقتصادی دولت را نقد کرده بودم. به عکس در جا پذیرفتم. پرسید وسیله می آورید یا پیاده. پاسخ: پیاده.

 

شب متوجه شدم دعوت شخصی نبوده و عمومی است به سبب نامه های نهادگرایان. خداوند بر توفیقاتشان بیفزاید که موجب شدند صدای امثال من هم شنیده شود.

به جای مترو، تاکسی گرفتم که دیر نرسم. اجازه داده نشد که تاکسی از گیت اول جلوتر رود. اگر اقتصاددان دولتی بودی و خودرو و راننده شخصی داشتی تا در ساختمان سفید می توانستی بروی. اما حالا باید این مسیر چند صد متری را پیاده طی کنی. برای تحویل موبایل برگشتم. متصدی موبایل ها بدون دغدغه در آرامش کامل یکی یکی موبایل ها را می گرفت. دیر شد برادر خدا قوت. در ورودی ساختمان سفید مجددا گیت بازرسی بود. ده‌ها پاکت دعوت نامه که دعوت شیخ را اجابت نگفته بودند. اسامی برایم آشنا بود: عرب مازار، طبیبیان، غنی نژاد، مومنی، نیلی، شاکری، زنوز و بسیاری دیگر. شاید بشود ادعا کرد که اقتصاددانان ما، مردان روزهای خوشی اند و در هنگام بحران تارک دنیا می شوند.

وارد جلسه شدم. تلاوت قرآن توسط دکتر نهاوندیان صورت گرفته بود و سخنان شیخ تازه آغاز شده بود. درست مقابل ایشان نشستم. در همان حال که رییس جمهور صحبت می کرد فیلم بردار نهیب زد که اینجا ننشین. لاجرم جایم را تغییر دادم. نفر بعدی از در وارد شد و دقیقا بر همان صندلی سابقم کنار فیلم بردار نشست.

دکتر ربیعی مدیر جلسه بود. به هر کس 5 دقیقه زمان داد. سخنران اول جناب دکتر رنانی بود. جالب بود که هفته پیش که باهم صحبت می کردیم ایشان معتقد بود که «امکان ندارد جناب رییس به امثال من و شما وقت ملاقاتی بدهد.» آن روز هم نظر بودیم. حال به برکت نامه نهادگرایان باهم در جلسه حاضر بودیم. درباره پارادایم شیفت سیاسی حداقل یک ربع صحبت کرد. بسیار تند شیخ را مورد خطاب قرار داد. ایشان با صبر و تحمل گوش می داد.

سخنران بعدی من بودم. شاید چون منتقد حرفه ای سیاست های اقتصادی دولت بودم زودتر نوبتم شد. 4 سال از عمر شریف در انتقاد از سیاست های پولی دولت تدبیر گذشت. با توجه به تندی سخنان استاد رنانی با لحنی مثبت آغاز کردم که دولت در عرصه های دیپلماسی و سیاست خارجی و امنیتی نسبتا موفق است اما دریغ از اقتصاد. عرض کردم که سیاست اولویت کاهش نرخ تورم در ابتدا معقول بود اما پس از چندی سرکنگبین صفرا فزود. نرخ بهره واقعی به بالاترین سطوح در جهان رسید و طبیعی بود که تولید داخلی به ذلت افتد. عرض کردم فنر ارزی را من اول بار مطرح کردم و دیدید که برای چندمین بار انباشت شوکها به زلزله انجامید. چرا از گذشته نمی آموزیم؟ توضیح دادم برای جبران کسری بودجه خانوار سیاست تثبیت قیمتی را در پیش گرفته ایم و این بزرگترین اشتباه است چرا که دیر یا زود اثری از تولید داخل کالاهای اساسی نخواهیم یافت و مصرف و اسراف فزونی خواهد یافت. ادامه دادم که به جای الگوگیری از ونزوئلا چه نیکو باشد اگر به تجربه سیاست گذاری ارزی روسیه در مواجهه با تحریم ها رجوع کنیم. تورم روسیه 4 سال پس از تحریم ها از 17 درصد به زیر 4 درصد کاهش یافته است. تازه داشتم اوج می گرفتم که دکتر ربیعی کات داد. تمام. الفاتحه.

پس از من دکتر احمد توکلی سخن راند: «بسم الله الرحمن الرحیم. من با سخنان آقای دکتر سعدوندی مخالفم!» توضیح دادند که اگر تثبیت قیمت نباشد تورم سر به فلک می کشد و این اقتصاددانان به درد مردم توجه ندارند.
مرا می گفت. در شش ماهی که به کشور آمده ام چندصد ساعت مشاوره داده ام. گاهی صبح ساعت 6 از منزل خارج شده ام و ساعت 12 شب بازگشته ام. هر جا می رفتم می پرسیدند انگیزه ات از این همه تلاش چیست؟ پاسخ می دادم پدرم تومور مغزی دارد وتازه به کشور بازگشته ام. پدرم بازنشسته است و ماهی 4 میلیون دریافتی دارد که در انتهای ماه کسری می آورد. اگر پدر اینجانب که موقعیت ویژه ای داشته دچار کسری بودجه خانوار است پس سایران چه می کنند؟ بنا داشتم به هر طریق ممکن سیاست ها را اصلاح کنم تا رونق به اقتصاد باز گردد. تا اشتغال ایجاد شود. تا کابوس ابرتورم ونزوئلایی تحقق نیابد. درآمدم از مشاوره های چند صد ساعته طی شش ماه گذشته یک میلیون و چهارصد هزار تومان بوده که می شود به قراری ماهی 233 هزار تومان. علی برکه الله! چنین رانت خوارهای درد ناآشنایی هستند بعضی از اقتصاددانان کشور. جالب اینکه سال گذشته درآمدم در دبی به عنوان استاد بانکداری از مقام ریاست جمهوری ایران اسلامی بالاتر بود. جالب تر اینکه 8 ماه کار می کردم 12 ماه حقوق می گرفتم. الیوم یومان یوم لک و یوم علیک.

دکتر توکلی سپس راهکار خود را برای بازار ارز مطرح کرد: تثبیت نرخ بالا (بازار آزاد) و حرکت به سمت تک نرخی. دقیقا همان بود که در نامه به دکتر همتی ذکر کرده بودم. پس اختلاف بر سر چه بود؟

پس از ایشان تعدادی دیگر از اقتصاددانان صحبت کردند. نگاهی به مدعوین انداختم. متکثر بودند. از شهرستان هم حضور داشتند: قم، کرمانشاه، خراسان، مازندران، و اصفهان. اولویت با نیاوران-شریف بود. تعداد معدودی دولتی بودند و سایران دانشگاهی. در ادامه تیمور رحمانی، صادق‌الحسینی، سید فرشاد فاطمی، زهرا کریمی، سیدعلی مدنی‌زاده، حسین عبده تبریزی، سعید لیلاز، مرتضی زمانیان، جعفر خیرخواهان، و حجت میرزایی سخن گفتند. اکثرا با دلسوزی و نگرانی و بدون رودربایستی مواضع خود را مطرح کردند. ظاهرا بنا بوده اقتصاددانان دولتی و حکومتی دعوت نشوند و این جلسه به اقتصاددانان مستقل اختصاص یابد. رویکرد معدود اقتصاددانان دولتی قدری متفاوت بود. ایشان با مقدمه ای قوی به یک معضل مشخص می پرداختند و در ادامه به نحوی به صحرای کربلا می زدند و خود را تبلیغ می کردند. مثلا فردی عنوان کرد که اوفک در امریکا یک مجموعه چند صدنفره را به منظور تحریم های ایران در اختیار گرفته در حالی که ستاد جنگ ما مشخص نیست. سپس فرمود: “در این زمینه نیاز است افرادی چابک و جوان فرماندهی امور را به عهده گیرند!”

در میان اقتصاددانان با صادق الحسینی و عبده تبریزی و زمانیان همسویی بیشتری داشتم. صادق الحسینی گریزی به تجربه روسیه زد که تبعیض قیمتی و ارز ترجیحی ضرورتی ندارد. عبده تبریزی مشخصا هشدار داد که شایسته نیست به بهانه حفظ معیشت مردم در بازارها دخالت نابجا صورت گیرد. زمانیان هم هدفمندی یارانه های سوخت را مطرح کرد و منتقد تثبیت قیمت ها بود.

حال نوبت ریاست محترم جمهور بود. ایشان به تحریم ها و موقعیت ویژه کشور پرداخت. ظاهرا دور جدید تحریم ها شدیدتر از قبل است چرا که هم تجربه آمریکا بیشتر شده و هم رویکرد ترامپ تقابل است در حالی که در گذشته اوباما به دنبال توافق بود. سپس پاسخ اقتصاددانان را دادند. صداقت و صلابت در سخنان ایشان مشهود بود. کاملا واضح بود که به راهی که طی شده اعتقاد دارند و به آمار و اخبار و تحلیل هایی که مقامات دولتی ارائه می دهند اعتماد 100 درصدی دارند. تقریبا هیچ یک از نظرات انتقادی اقتصاددانان را نپذیرفتند و در رد نظرات ما بدون لکنت و با صراحت سخن گفتند. در این بخش زمانی را به پاسخ گویی به بنده اختصاص دادند. در باب نقدینگی و اولویت دهی به تورم و نبود رکود اقتصادی به سخنان جناب دکتر نیلی و غنی نژاد و بانک مرکزی نزدیک بودند. در باب فنر ارزی، سخنان جنابان دکتر عباس شاکری و مومنی و نهادگرایان مورد توجه ویژه ایشان قرار داشت. البته وقتی چشمشان به بنده افتاد فرمودند: “البته نظر من این است شما هم باید جواب دهید.” اما فرصت پاسخ نبود. در باب تثبیت قیمتی هم فرمودند که با منع و اجبار و تهدید نمی شود کشور را اداره کرد اما انبارها را به ناحق پر کرده بودند که برخورد لازم صورت گرفت.

باور رییس جمهور این است که در زمینه ارز کنترل واقتدار در اختیار دولت است؛ حال آنکه قریب به اتفاق اقتصاددانان سیاست های دولت را از پیش شکست خورده می دانستند. ظاهرا ریاست محترم جمهور با نظرات سه گروه دولتی ها، نیاورانی ها و نهادگرایان آشناست. از دولتی ها تعزیرات گرفته شده از نیاورانی ها رکود و تاخیر و انباشت شوک تورمی و از نهادگرایان تکفیر فنر ارزی و لزوم برقراری نظام چند نرخی. ظاهرا بیشترین اختلاف نظر را حضرت شیخ الرییس در آن جلسه با اینجانب داشتند. اگر فرصت می دادند حقایق ناب و راهکارهای بدیع را خدمت ایشان ارائه می دادم تا در عمل ببیند علم اقتصاد در حکمرانی به کار می آید.

شاید رییس جمهور در وادی اقتصادی نقش وکیل مدافع مسئولان دولتی و مشاوران را به عهده گرفته اند هر چند شایسته است ایشان مقام خود را بالاتر ببینید. چه اشکال دارد که حقوقدان نقش خطیر قضاوت را به عهده گیرد؟ سخنان مخالفان موردی شنیده می شود. چه بسا بهتر باشد که والامقام کابینه سایه ای از اقتصاددانان منتقد تشکیل دهند و هر ادعای مقامات دولتی را راستی آزمایی کنند. مگر در کشورهای دیگر شورای عالی سیاست گذاری اقتصادی متشکل از همه نحله های فکری نیست؟ چرا از تجربه دیگران نیاموزیم؟

جلسه پایان یافت. گپ و گفتی آغاز شد. با ربیعی و نهاوندیان و واعظی و نوبخت و عبدالناصر همتی دست دادم. نهاوندیان ابراز علاقه کرد که با نظراتم بیشتر آشنا شود. اکثر اقتصاددانان از اینکه ریاست محترم جمهور حتی یک نظر مخالف را نپذیرفت سرخورده بودند اما اگر این آغازی بر تعاملات بیشتر با اقتصاددانان در آینده باشد قطعا مثبت است. پراکنده شدیم. من و دکتر خیرخواهان و دکتر فیضی هم به سوی ایستگاه مترو امام علی روانه شدیم.

زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *