اقتصاد کلان, سیاست گذاری, عمومی

سخنی با بزرگان

سخنی با بزرگان

سخنی با بزرگان

🖌 دعوت دانشگاه امام صادق از استاد معزز جناب دکتر نیلی به عنوان سخنران نخست، از شان و مقام دست نیافتنی استاد در راس هرم قدرت حکایت دارد. البته چنین جایگاهی با خود مسئولیت می آورد و امید می رود این استاد معتمد نظام با بهره گیری از نظرات موافق و مخالف و تجمیع آراء بیش از پیش به وفاق ملی در جهت ساماندهی اقتصاد نابسامان کشور مظلوم مان بپردازند.

 

🖌 سخنرانی این استاد گرانقدر حاوی نکات ارزشمندی در توضیح دردی مشترک و روندی خطرناک است که سالها هم ایشان مشاهده کردند و هم منتقدانی مانند این حقیر با افسوس و شگفتی فریاد زدند. در بیان درد، وفاق جمعی وجود دارد. و اما استاد بزرگوار در واگویی چرایی ورود به بحرانی چنین رعب انگیز تنها سیاست های انبساطی دولت پیشین و توسعه مالی در آن زمان را عامل موثر می دانند؛ هر چند گریزهایی نیز به ضعف های قانونی و نظارتی زدند. اما آنچه مورد غفلت واقع شده این است که هر چند نظام بانکی ایران تا ابتدای دولت امید از بیماری های مزمن در رنج بود اما مطلقا نمی توان وضعیت نظام بانکی را در آن زمان، حاد و غیرقابل علاج دانست. واقعیت آن است که سیاست فاجعه بار کنترل مصنوعی تورم از طریق تثبیت های قیمتی و افزایش نرخ بهره واقعی و نیز ادخال رکود در اقتصاد بود که نظام بانکی را در آستانه فروپاشی قرار داد. البته اینکه چرا در نموداری که ایشان از نرخ های تورم و بهره ارائه دادند سالهای 1396- 1392 حذف شده جای سوال است. آیا نه اینکه افزایش نرخ بهره واقعی به بالاترین سطوح که در سراسر تاریخ اقتصاد جهانی بی مانند است ما را بدین سرنوشت شوم کشاند؟

🖌 اگر چرایی بحران به درستی تبیین شود چه بسا راهکارهای متعدد نه فقط برای کنترل بحران بلکه برای ریشه کنی ماندگار بحران بانکی و تورم و نرخ های بهره افسارگسیخته ارائه شود. شایسته بود استاد محترم در بررسی های خود حداقل از یک متخصص بانکی بهره می جستند که اگر چنین بود اصطلاح تخصصی Bad Bank با واژگان روزمره بانک خوب و بانک بد خلط نمی شد (https://en.wikipedia.org/wiki/Bad_bank). همچنین بر متخصصان صاحب تجربه بانکداری مکشوف است که با ایجاد رونق در اقتصاد نسبت دارایی های غیرجاری و منجمد به صورت نمایی کاهش می یابد و کاهش معوقات از طریق فرآیند «حذف پول» به کنترل و حتی در مواردی کاهش نقدینگی می انجامد. با افزایش رشد اقتصادی که از قضا با توجه به فرصت بی نظیر پنجره جمعیتی به صورت درونزا و بدون نیاز به جذب سرمایه گذاری خارجی ممکن است نسبت نقدینگی به تولید ناخالص از سطح خطرناک 107 درصدی سریعا سقوط خواهد کرد که نوید آغاز فرآیند نوسازی و بازسازی نظام بانکی را می دهد. اگز گوش شنوایی برای نظرات کارشناسان دلسوز وجود داشت شاید توضیح داده می شد که در صورت هجوم بانکی و پدیدار شدن ریسک گریزی همه گیر (Flight to quality) دولت می تواند با فروش گسترده اوراق و جذب سپرده های فراری و تزریق مجدد همان وجوه به صورت سرمایه از فروپاشی اقتصاد کشور و لطمه دیدن تمامیت ارضی بکاهد. همچنین شاید بررسی می شد چگونه ممکن است در شرایط بحرانی بشود هم نرخ بهره را کاهش داد و هم بازار اوراق دولتی را گسترش داد. به راستی چرا پس از بحران 2008 امریکا علی رغم کاهش شدید نرخ های بهره و فروش بسیار گسترده اوراق دولتی و تزریق عظیم منابع به بازار بین بانکی، حجم اوراق در اختیار بانک مرکزی امریکا (فد) از سطوح 18 درصد به 8 درصد کاهش یافت؟ شاید اگر تنها به این فکت دقت می شد متوجه می شدیم که ساز و کارهایی سودمند در اقتصادهای پیشرفته وجود دارد که اکثریت اقتصاددانان ما از آنها جز نامی نشنیده اند. برای حل بحران: علیکم بالاوراق و عمليات السوق المفتوحة (OMO).

🔔تاریخ ایران زمین مملو است از نقاط بزنگاه که یک تصمیم نادرست به تاراج مال و جان و ناموس ایرانیان انجامید. و نیز بوده است مواقعی که در آستانه بحران، خردمندان قوم چشم و گوش گشوده اند و سخن حق را شنیده اند. صلاح مملکت با خسروان است و بر امثال بنده وظیفه ای نیست جز انذار. رب انی مغلوب فانتصر.

🖌 متاسفانه تقدس بخشیدن به افراد مانع «تفکر انتقادی» است. جناب دکتر نیلی استاد محترم اقتصاد کلان هستند ولی سخنان ایشان در باب اینکه عامل افزایش پایه پولی موجب نتایج متفاوت می شود قدری تخیلی است و با واقعیات دنیای بیرونی نمی خواند. اینکه پایه پولی در طرف دارایی های بانک مرکزی از چه منبعی در طرف بدهی های بانک مرکزی تامین شده است چگونه موجب کارکرد متفاوت پایه پولی می شود؟ آیا بر روی یکایک ریال های بانک مرکزی منشاء آن حک شده است و یا آنکه کارکرد و عملکرد پایه پولی در بسط نقدینگی یکی است و ربطی به منبع تامین آن ندارد؟ به نظر نمی رسد منشاء تامین مالی، عملکرد کلی افزایش پایه پولی در درازمدت را دستخوش تحول کند.

🖌 استاد فرموده اند اگر پایه پولی از محل افزایش ذخایر خارجی بانک مرکزی تامین شود رابطه افزایش نقدینگی با تورم برای همیشه قطع شده و در واقع به «سالم سازی نقدینگی» می رسیم. در واقع آنچه اتفاق افتاده یک همزمانی است که ایشان به علیت گرفته اند: در دوره هایی که ذخایر خارجی بانک مرکزی افزوده شده در واقع مازاد درآمد ارزی در اقتصاد وجود داشته که از طریق سرکوب نرخ ارز تورم کالاهای ستدپذیر را کنترل کرده است. اما در همان دوره به دلیل بیماری هلندی تورم کالاهای ستدناپذیر چیره بوده است. توجه شود که شاخص تورم تنها بخشی از قیمت های کالا و خدمات را در بر می گیرد و دارایی هایی مانند املاک و سهام و اوراق جایی در شاخص تورم ندارند. به عبارتی به طور خلاصه باید توضیح داده شود که نقدینگی لاجرم تورم زاست مگر آنکه (1) رشد تولید کالاها و خدمات بخشی از تقاضای مبادلاتی نقدینگی را به خود جذب کند؛ (2) قیمت کالاهای سرمایه ای در دوره مورد بررسی افزایش یافته باشد؛ (3) نقدینگی به بخش هایی نقدپذیر مانند بورس ها که تقاضای مبادلاتی یا سرعت گردش بالایی دارند منتقل شده باشد.

🖌پس اگر در گذشته رشد نقدینگی به افزایش متناظر سطح عمومی قیمت ها نیانجامیده نه به دلیل منشاء رشد پایه پولی است بلکه بدین علت بوده که نقدینگی به بخش های مولد (تولید کالا و خدمات)، یا دارایی‌ها (مستغلات و سهام) یا سفته بازی (دارایی های بسیار نقدپذیر) «هدایت» شده است. پس هدایت نقدینگی موجود و نه لزوما جریان نقدینگی جدید، کلید رفع بحران بوده است. در واقع در تحلیل حضرت استاد «متغیرهای محذوف» نادیده گرفته شده و به ساده انگاری در رابطه نقدینگی و تورم رسیده اند.

🔴 از آنجا که در سالهای 1392-96 نه رشد اقتصادی معنادار بوده است نه بازارهای دارایی رشد چندانی داشته اند و نه بخش های جاذب و پر مبادله فعال بوده اند، لاجرم افزایش نقدینگی در این سالها از طریق نظام نزول خواری جذب سپرده های هزینه زای بانک ها شده و در آینده طوفان های مهیبی را شاهد خواهیم بود.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *