علم اقتصاد و مبارزه با فقر
شايد مهمترين علت موفقيت خارق العاده علم اقتصاد نسبت به ساير علوم انسانى آكسيوم بنيادين اين علم است كه انسان را موجودى مى داند كه عقلايى عمل مى كند. اين اكسيوم يك اكسيوم جهانشمول در اقتصاد است به طورى كه حتى در دارالمجانين نيز صادق است. ديوانگان هم اگر وعده غذايى شان كمتر از سايران باشد اعتراض مى كنند و همين حكايت از عقلانيت ايشان دارد.
متاسفانه على رغم موفقيت علم اقتصاد در عمل بسيارى اقتصاددانان از اىن اصل بنيادين علم اقتصاد يعنى عقلانيت عدول مى كنند. به عنوان مثال بسيارى از سياست هاى مبارزه با فقر نبود عقلانيت و نه شرايط اوليه و مواهب را عامل فقر دانسته و بنابراين به مداخلات قيم مابانه و پدرسالارانه براى محو فقر روى مى آورند. اين سياست ها در عمل نه تنها موفقيتى در بر ندارند بلكه در بسيارى مواقع به زيان تهي دستان است.
در عمل دريافته ايم كه انتقال مستقيم وجه نقد (مانند يارانه نقدى) موثر تر است چرا كه فقرا خود بيش از هر كس به مشكلات، محدوديت ها و اولويت هاى خود واقفند. اينكه فقرا يارانه نقدى را به عنوان مثال خرج مواد مخدر كرده اند تحريف واقعيت است و از طرز فكر ى بدبين و مشكوك نسبت به جاماندگان از توسعه نشات مى گيرد.
براى ايران يارانه نقدى و هدفمندى يك ضرورت جدى است. در اين راست سخنرانى زير راهگشاست.